خرد ورزی

اندیشه،شیوه های اندیشیدن

خرد ورزی

اندیشه،شیوه های اندیشیدن

رابطه معلم و شاگرد در اسلام

چکیده

قال موسی ابن جعفر( ع ) : اِنَّ اَهْلَ الاَرَضِ لِمَرْحُومُونَ ما تُحابّوُا وَادّوا الْاَمانَهَ وَ عَمِلُوا الْحَقَّ

مردم روی کره زمین پیوسته در رحمت و شفقت به سر می برند مادامیکه یکدیگر را دوست بدارند وادا بر امانت کنند و رفتارشان بر وفق حق و حقیقت باشد.

همواره یکی از دغدغه های دست اندارکاران تعلیم تربیت این بوده که تعلیم چیست و تربیت چیست؟ کدام بر کدام تقدم دارد؟ در دوره های مختلف و نظامهای متفاوت آموزش و پرورش به این مسایل به صور گوناگون نگریسته و آن را پاسخ داده اند در نتیجه با توجه به دیدگاهشان و پاسخ ارائه شده، راهکارهایی را ارائه و اجرا نموده اند. به همین لحاظ با بهانه ارائه یک مقاله برای واحد درسی  تعلیم و تربیت اسلامی  و بنا بر امر استاد محترم این درس ، جناب آقای دکتر صالحی ، ما نیز برآن شدیم تا به عنوان مهره ای هرچند کوچک از این چرخة گسترده و عظیم (نظام آموزشی) مقاله ای را ارائه دهیم؛ با این هدف که بتوانیم با کنار هم قرار دادن نظرات مختلف و پالایش آنها برنامه ریزان عزیز بتوانند با داشتن بهترین اطلاعات و یافته ها (اساس برنامه ریزی) بتوانند کاملترین و اجرائی ترین برنامه ها را در مورد مهم ترین رکن زندگی بشر یعنی تعلیم و تربیت یا همان آموزش و پرورش تدوین نموده به مجریان آموزشی (مربیان) ارائه دهند.

البته لازم به ذکر است که اگر بهترین و جامع ترین برنامه ها را در دست داشته باشیم اما در روش اجرای آنها دچار مشکل باشیم باز هم نمی توانیم نتیجه مطلوب را کسب کنیم آنهم وقتی با پیچیده ترین مخلوق عالم هستی، اشرف مخلوقات، انسان سروکار داشته باشیم. بنابراین مفید بودن یک برنامه و داشتن روش اجرای مناسب مستلزم داشتن شناخت کافی و کامل از آنان است که می خواهیم برنامه را برای آنان اجرا کنیم و در واقع یک پروژه (برنامه) را به یک پروسه (فرآیند آموزش) تبدیل کنیم تا بهترین نتیجه (خروجی) را کسب کنیم و لازمه اطلاع از درستی کار، ارائه باز خورد و بررسی این باز خوردهاست.

آنچه ما قصد داریم در این مقاله به آن بپردازیم نقش مربی در تعلیم وتربیت اسلامی است چرا که مربی از جمله عوامل موثری است که در تعلیم و تربیت از نظر اسلام بیشترین تاثیر و تاثر را نسبت به متربی دارد . البته برای بررسی این مساله ناگزیریم که مسایل جانبی دیگری را نیز مورد مطالعه قرار دهیم ، مسایلی از قبیل : تعریف تعلیم و تربیت و ویژگی های آن ، عناصر تعلیم و تربیت ، عوامل موثر در تعلیم و تربیت و ... .

برای بررسی مسایل مذکور به منابع مختلفی رجوع کردیم و دانستیم که تعلیم تربیت با هم متفاوت هستند اما حیطه کاری آن محدودیتی ندارد یعنی از نظر لغوی و کاری تعلیم به آموزش و انتقال دانش اشاره می کند و تربیت یا پرورش به شکوفایی استعدادهای انسانی مثل استعدادهای حقیقت جویی (علم آموزی)، زیبایی دوستی، محبت، دینی، اخلاقی، هنری  و ... . از آنجا که یکی از اصول مدیریت، تخصص گرایی است متاسفانه برای بهره وری بیشتر این دو حیطه را از نظر کارکردها مجزا کرده اند و کار آموزش را به معلم و کار پرورش را به دیگری  واگذار نموده اند که این مسالة از نظر ما (در این مقاله) باید مورد بررسی قرار گیرد چرا که در دین مبین اسلام اگر معلم فقط علوم نظری را به دانش آموز منتقل کند بدون آنکه به پرورش اخلاق وی بپردازد، در مسیر پرپیچ و خم تربیت انسان خلل ایجاد می کند.

ما بر این عقیده ایم که هر چند تعلیم از تربیت جداست (از نظر لغوی و کاری) اما اینکه به سبب تخصص گرایی هر یک را شخص خاصی انجام دهد، نتیجه مطلوب و مورد نظر تربیت (خصوصاً در اسلام) را تامین نمی کند. به همین لحاظ ما در این مقاله بیشتر از کلمه مربی استفاده کرده ایم تا نشان دهیم که هر کسی که با کار تعلیم یا تربیت انسان سروکار دارد بایستی به هر دو جنبه یعنی هم تعلیم و هم پرورش توجه کند چه بسا ابتدا باید به پرورش بپردازند بعد به آموزش. به عقیده ما آموزش اگر ناظر همیشگی یعنی اخلاق و معنویت را در کنار خود نداشته باشد ممکن است به بیراهه برود و به جای منفعت برای انسان به ضرر انسان و بشریت باشد.

بنابراین بهتر است  به جای اینکه مربی امور تربیتی یا مربی امور پرورشی (به صورت محض) آموزش دهیم تمام مربیان را (اعم از معلم و مربی و ... ) آموزش دهیم که در زمان تعلیم حتماً به تربیت هم بپردازند نه اینکه به صرف تخصص گرایی فقط به وظیفه خود (انتقال دانش نظری) بپردازند کما اینکه برخی از معلمان عزیز همین کار را می کنند و در گذشته برخی معلمان ما هم این کار را می کردند مثلا ما خود معلم زیست شناسی داشتیم که همواره مسایل اعتقادی، اجتماعی و حتی امور زندگی روزمره را در خلال تدریس خود به ما آموزش می داد که تأثیر آن آموزش های در واقع غیررسمی بسیار ماندگارتر از آموزش رسمی بود چرا که در آموزش رسمی همواره بحث اجبار و سخت گیری یا ترس از امتحان و نمره نهفته است که بر میزان یادگیری و ماندگاری تأثیر می گذارد. البته در مورد این نمونه ای که ذکر شد همان آموزش های غیررسمی باعث تلطیف آموزش رسمی هم می شد یعنی جذابیت آن درس را بیشتر و یادگیری را بهتر می کرد.

با این تفاسیر می توانیم بگوییم که خمیر مایه اخلاق، معنویت و قداست است که آموزش های دیگر را ارزشمند می کند و این امر مهم در دین مبین اسلام هم بسیار مورد توجه قرار گرفته است. دین اسلام دینی کامل است، آنقدر کامل که دیگر بعد از آن دینی نیامده است و این نشان ازکامل بودن آن و کفایت آن برای همه اعصار دارد. ما که مفتخر به تدّین به این دین مبین هستیم بایستی شناخت کاملی کسب کنیم تا بتوانی بیشترین استفاده را ببریم.

در تعلیم و تربیت اسلامی همه جوانب آموزش و پروش مورد توجه قرار می گیرد هم علم آموزی (اقرأ باسم ربک الذی خلق ... علم بالقم- اطلبوا العلم و لوبالحسین- طلب العلم فریضة علی کل مسلم و افضل العباده التفکر و ... ) هم اخلاق و انجام فعل اخلاقی. فعل اخلاقی فعلی است که به تمام استعدادهای ذاتی مثل یکتاپرستی، دیگر دوستی، زیبا شناسی، وجدان اخلاقی و ... نظر دارد و از آنها سرچشمه می گیرد نه از امیال و خواسته های فردی. دین و مذهب ضامن اجرایی فعل اخلاقی است یعنی بار ارزشی کارهای ما با توجه به صافی دین پالایش می شود و به فعل اخلاقی تبدیل می شود. اگر اصول دینی و اخلاقی را آموختیم، دیگر آموخته هایمان نیز مفید خواهند بود، در غیر اینصورت نه تنها نافع نیستند بلکه مضر هم خواهند بود.

در بحث تعلیم و تربیت به خصوص از نظر اسلام اخلاق و فعل اخلاقی با یکدیگر متفاوت هستند. اخلاق یا همان ارزش ها در تمام اعصار ثابت و همیشگی هستند اما روش اجرای آنها و پیاده نمودن اصول اخلاقی و جلوه آنها در رفتار افراد در دوران ها، شرایط و حتی جنس متفاوت، متفاوت خواهد بود. تا آنجا که در جمله منسوب به حضرت امیر(ع) آمده است: لاتُؤَدّ ِبوا اَوْلادَکُمْ بِاَ خْلا قِکُم لِاَنَّهُمْ خُلِقُوا لِزمانٍ غَیرَ زمانِکُم: فرزندانتان را نه به اخلاق خود بلکه برای زمان خودشان تربیت کنید. یعنی آنان را طوری تربیت کنیم که در زمان خود و با توجه به شرایط زمان خود فردی شایسته و فاعل فعل اخلاقی باشند. بنابراین فعل اخلاقی متغیر ولی صفات اخلاقی ثابت هستند و بایستی روش های تربیتی مناسب با زمان و شرایط تغییر کنند تا بهترین نتیجه حاصل شود و مربیان بیشترین و پراهمیت ترین نقش را در این میان دارند و بایستی به خود شناسی و خودسازی اهتمام ورزند تا بتوانند به نحو احسن به انسان سازی و تربیت انسان بپردازند .  

مسأله دیگری که در این مقاله به آن پرداخته ایم این است که تعلیم و تربیت بایستی بر اساس معیارهایی صورت گیرد تا ملاکی برای ارزیابی آنها داشته باشیم. یعنی ابتدا باید اهداف واضح و روشنی داشته باشیم، با توجه به آن اهداف شرایط مطلوبی را وضع کنیم. از شرایط موجود بهره بگیریم، بازخوردها را بررسی کنیم ببینیم چند درصد اهداف تحقق یافته اند؛ آنگاه بدانم کمبودی یا نقصانی وجود داشته یا دارد تا درصدد رفع آن برآییم.

در تربیت اسلامی روش هایی  مطرح می شود که تمام موارد بالا را مورد توجه قرار می دهد. روش هایی مثل محبت، تقویت حس حقیقت جویی، مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه که هر یک از اینها گامی است برای رسیدن به نتیجه مطلوب در تربیت انسان که همانا انجام فعل اخلاقی جهت رضای خدا و رسیدن به قرب الهی است . البته این عوامل زمانی میتوانند به خوبی ملحوظ شوند و اثرگذار باشند که یک مربی لایق و شایسته ( از نظر اسلام ) عامل و مجری آن ها باشد .

مسایل مربوط به آموزش و پرورش انسان ومسایل مربوط به آن قدری اهمیت دارد که هم در کتاب آسمانی قرآن و هم در احادیث و روایات بسیاری مورد توجه خداوند و ائمه اطهار(ع) قرارگرفته است.

بیان این نکته ضروری است که با تمام اهمیتی که برای همگامی آموزش و پرورش قایل هستیم، با این مسأله مخالفتی نداریم که جهت نتیجه گیری بهتر و سازماندهی مناسب تر از نظر سازمانی یا اداری واحدهایی برای اجرای امور مربوط به آموزش و امور پرورش جداگانه فعالیت کنند اما این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که وجود چنین واحدهای مجزایی فقط برای افزایش کارآیی باشد نه برای اینکه آموزش  به پرورش کاری نداشته باشد و پرورش به آموزش ، چرا که هر دو لازم و ملزوم و مکمل یکدیگرند. یعنی در عین حال که متفاوت هستند. مانعه الجمع نیستند چه بسا مکمل هم هستند و مربیان عزیز بایستی همواره به هردو جنبه تعلیم و تربیت توجه کنند و در جهت تربیت انسان کامل مقرب الهی تلاش کنند و در این زمینه از وسایل متعدد من جمله تعالیم ( آموزش ) متنوع استفاده نمایند . در واقع مربیان گرامی باید همواره توجه کنند که آموزش ، خود وسیله ای است برای پرورش انسان فرهیخته ، صالح و سالم نه بالعکس . 

باید این نکته را نیز مورد توجه قرار دهیم که آموزش و پرورش بایستی با شناخت شروع شود و مربی و دست اندرکار تعلیم و تربیت بایستی همگام با آموزش و پرورش انسانها به پرورش خود نیز اهتمام بورزیم و با شناخت هرچه بیشتر و بهتر خود به عنوان یک انسان بتوانیم کارآیی و اثربخشی خود را افزایش دهیم و این امر محقق نمی شود مگر با یادگیری روش های صحیح تربیتی که در دین مبین اسلام هم به وفور یافت می شود و علاوه بر آن یافته های روان شناختی که ثمرة مطالعات روان شناسان گذشته و حال می باشد، می تواند بسیار مفید باشد. تا بتوانیم امانتداری امین باشیم و با امانت های سپرده در دستمان (انسان) به نیکی و شایستگی رفتار کنیم.

ضمن قدردانی از از زحمات و راهنمایی های استاد محترم ، جناب دکتر صالحی  باید یادآوری کنم که تهیه چنین مقاله هایی به طور مستمر باعث می شود که همواره مراقب کارهای خود باشیم و بتوانیم آنها را ارزیابی کنیم تا بهترین نتیجه را بدست آوریم.

امام صادق(ع) فرمودند: بهترین و محبوب ترین برادران من کسی است که عیوب مرا به من اهدا کند و نقایصم را تذکر دهد. ( تحف العقول)

واژگان کلیدی

تعلیم: انتقال دانستنی ها (علوم اکتسابی) توسط معلم به یک یا چند فراگیرنده. (آموزش)

تربیت: پرورش استعدادهای بالقوه ای که در انسان وجود دارد و شکوفاندن آنها. (پرورش)

معلم: کسی که دانش های اکتسابی را به یادگیرنده منتقل می کند. ناقل علوم

مربی: کسی که در امر تربیت انسان به پرورش وی کمک می کند به جهت شکوفایی استعدادهایش.

مربی: شخص یا اشخاصی که مورد تربیت و آموزش قرار می گیرند.

فعل اخلاقی: عمل یا اعمالی که منشاء غیر طبیعی داشته و از سرچشمة اعتقادات نشأت می گیرد و غیرفردی است.

علم مطبوع: علمی که به طبیعت انسان برمی گردد یعنی همان دانستنی های خدادادی و فطری. (استعدادها)

علم مسموع: علومی که در طول دوران زندگی کسب می شوند و از بیرون به انسان منتقل می شود.

فن اخلاق: تابع معیارهای اخلاقی و ارزش هاست و دارای قداست می باشد.

فن تربیت: انجام امور مربوط به تربیت به صورت محض بدون وجود قداست در آن. (بارارزشی ندارد)

حقیقت جویی: جستجوی حقیقت یا همان نقطه شروع تعلیم.

مراقبه و محاسبه: مراقب و ناظر کارهایمان باشیم و خود از خود حسابرسی کنیم قبل از آنکه در قیامت مورد حسابرسی قرار بگیریم.

ادامه مطلب ...

مروری بر فلسفه رازی

     نبوغ کم نظیر محمد بن زکریای رازی (قرن نهم- دهم میلادی) در پزشکی، شیمی و علوم طبیعی آشکار و مسلم می باشد و دارای شهرت جهانی بوده است؛ اما به اندیشه ها و اهمیت فلسفی او به دلایلی کمتر پرداخته شده است و این به دلیل آن است که او از فلسفه رسمی عصر خود که فلسفه ارسطویی- نو افلاطونی بود و در بین اهل فلسفه درآن دوران بیشتر مطلوب و مقبول بوده و در طول تاریخ فلسفه اسلامی هم این مقبولیت را حفظ کرده و شرح و بسط یافته، پیروی نکرده و انفراد جسته و عقاید مخصوص به خود در پیش گرفته است و در نتیجه مورد رد و بدگویی بسیار اهل فلسفه و فیلسوفان هم عصر و پس از خود قرار گرفته است و در آثار فلاسفه اسلامی کمتر ذکری از آراء رازی می بینیم و فلسفه او به چیزی گرفته نشده است؛ و نیز به دلیل عقایدی که درباره ادیان ابراز کرده، که مورد پسند متکلمین و اهل مذهب از فرقه های مختلف نبوده، مورد تکفیر قرار گرفته است؛ بطوریکه بسیاری از تألیفات مهمش که می توانست عقاید و اهمیت فلسفی او را بیشتر و بهتر نشان دهد، از بین رفته و اکنون در دست نیست.
رازی را می توان پیشوا و برجسته ترین چهره خردگرایی و تجربه گرایی در فرهنگ ایرانی و جهان اسلام و به جرأت جهان در قرون وسطا و در دوران قبل از عصر رنسانس و فلسفه جدید غرب دانست و احتمالا تنها فیلسوفی در جهان اسلام است که مقلد گذشتگان نبوده و از دیگران دارای اصالت نظر و استقلال فکری بیشتری است؛ اما به دلیل همین دگراندیشی حتی در دوران اخیر نیز مورد اعتنا قرار نگرفته و افکار و آراء فلسفی او تقریبا ناشناخته مانده است. ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ، تنها کسی است که هم به اهمیت فلسفی و هم به ارزش علمی رازی پی برده است. 

ادامه مطلب ...

منابع دوره دکتری تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش

منابع دوره دکترای تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت در صفحه اختصاصی آمده است.

رابرت جی استنبرگ

رابرت یک روانشناس آمریکایی است که از استادان دانشگاههای آمریکا است و در زمینه تفکر وسبکهای آن مطالعات فراونی کرده است.
سبکهای تفکر توانایی نیستند بلکه رجحان هایی برای به کارگیری تواناییها هستند چنانچه تفاوتی بین سبک های تفکر و توانایی ها وجود نداشت سخن از مفهوم سبک های تفکر ضروری پیدا نمی کرد. انتخاب های زندگی مستلزم تناسب بین سبک های تفکر و توانایی ها است همخوانی بین سبک های تفکر و توانایی ها یک نیروی افزایش ایجاد می کند که بسیار افزونتر از مجموع اجزاء آن است. انسان ها دارای الگوهای متعدد سبک های تفکر هستند. پایداری در سبک های  تفکری که افراد ترجیح می دهند متفاوت هستند. افراد در انععطاف پذیری نسبت به سبک های تفکر خود متفاوت هستند. سبک های تفکر در طول زندگی تغییر می کند. سبک های تفکر قابل آموزش هستند. سبک های تفکر دارای ویژگی جامعه پذیری هستند و قابل اندازه گیری هستند و ارزش گذاری سبک های تفکر از نظر مکانی امری نسبی است و درستی و نادرستی آن امری نسبی است.

ادامه مطلب را در صفحه ویژه دنبال کنید.

ایده ­آلیسم

ایده ­آلیسم یکی از کهن­ ترین فلسفه­ های سنتی است. ریشه اصلی این مکتب به افلاطون کسی که اصول فلسفی ایده­الیستی را دریونان باستان به صورت کلاسیک و نظامدار ارائه داد برمی­گردد.برای دسترسی به ادامه مطلب صفحه ویژه مطلب را مطالعه کنید.