خرد ورزی

اندیشه،شیوه های اندیشیدن

خرد ورزی

اندیشه،شیوه های اندیشیدن

رابرت جی استنبرگ

رابرت یک روانشناس آمریکایی است که از استادان دانشگاههای آمریکا است و در زمینه تفکر وسبکهای آن مطالعات فراونی کرده است.
سبکهای تفکر توانایی نیستند بلکه رجحان هایی برای به کارگیری تواناییها هستند چنانچه تفاوتی بین سبک های تفکر و توانایی ها وجود نداشت سخن از مفهوم سبک های تفکر ضروری پیدا نمی کرد. انتخاب های زندگی مستلزم تناسب بین سبک های تفکر و توانایی ها است همخوانی بین سبک های تفکر و توانایی ها یک نیروی افزایش ایجاد می کند که بسیار افزونتر از مجموع اجزاء آن است. انسان ها دارای الگوهای متعدد سبک های تفکر هستند. پایداری در سبک های  تفکری که افراد ترجیح می دهند متفاوت هستند. افراد در انععطاف پذیری نسبت به سبک های تفکر خود متفاوت هستند. سبک های تفکر در طول زندگی تغییر می کند. سبک های تفکر قابل آموزش هستند. سبک های تفکر دارای ویژگی جامعه پذیری هستند و قابل اندازه گیری هستند و ارزش گذاری سبک های تفکر از نظر مکانی امری نسبی است و درستی و نادرستی آن امری نسبی است.

سبک: عبارت از شیو ه ترجیهی تفکر، سبک مترادف با توانایی نیست، بلکه نحوه استفاده از توانایی است، افراد ممکن است توانایی مشابهی داشته باشند لذا سبک های تفکرات آنها متفاوت است (استنبرگ،ص34).

نظریه ی خودگردانی ذهنی
این نظریه بر این اصل استوار است که نوع و شکل حکومتی که درجهان داریم، تصادفی نیست بلکه بازتاب بیرونی افکاری است که در ذهن های مردم دارد. آنها راهکارهایی را جهت سازماندهی افکار ارائه می دهند بنابراین همه حکومت ها آئینه اذهان انسان ها هستند.
همانطوریکه که جامعه نیاز به اداره کردن دارد ما نیز باید خودمان را اداره کنیم مانند حکومت باید براساس اولویت ها تصمیم گیری کنیم و منابعی را بدان اختصاص دهیم و نسبت به تغییرات پاسخگو باشیم(همان، س80 ،ص34).   
کنش های خودگردانی به سه دسته تقسیم می شوند:
•    اجرایی
•    قانونی گذاری
•    قضایی
ویژگی های افراد دارای تفکر قانونگذار
افراد دارای اینگونه تفکر مایلند کارها را به شیوه ای که ترجیح می دهند انجام دهند و خود تصمیم بگیرند که چه کاری انجام دهند و دوست دارند قوانین را وضع کنند و به مسائلی بپردازند که قبلا طرح ریزی و سازماندهی نشده باشند. سبک  قانونگذار عملا به خلاقیت می انجامد زیرا به این مبحث علاقه دارند(همان ص37چ80).
ویژگی های افراد دارای  تفکر اجرایی
افراد دارای این سبک تفکر مایلند از مقررات پیروی کنند و کارهایی انجام دهند که قبلا طرح ریزی و سازماندهی شده است، و نقش خود را به جای خلق ساختارهای نو، دردرون ساختارهای موجود ایفاء نماید. فشار گروه همسالان کودک را تشویق به پذیرش سبک تفکر اجرایی و احترام به هنجارهای گروهی می کند بنابراین فشارهایی که از سوی بسیاری از منابع وارد می شود دانش آموزان را به پذیرفتن این سبک تفکر هدایت می کند. به ویژه در مدارس امروزی سرزمین ما که این سبک تفکر را تقویت می کند در که در آن سی الی چهل دانش آموز را در آن جای می دهند که نقش معلم در آن به علت کسرت شاگردان و محتوای درسی به عنوان راهنما کاهش یافته و از روش کم هزینه سخنرانی استفاده می کند.
ویژگی های افراد دارای تفکر قضاوت نگر
افراد این گروه از تفکر مایلند قوانین و برنامه ها را ارزیابی کنند، آنها اموری را ترجیح می دهند که در آن عقاید و امور موجود ارزیابی شود فردی که قضاوت نگر است فعالیت هایی مانند نوشتن مقالات انتقاد آمیز، ارائه عقاید، قضاوت در مورد افراد و کارهای آنان و ارزیابی برنامه ها را ترجیح می دهند، و مدارس ایران برای این سبک تفکر ارزش بسیار کمی قائل هستند.
انواع خود گردانی ذهنی
1. فرد سالار، فردی با اراده و مصمم بوده و به کسی اجازه نمی دهد که در حل مسائل و مشکلات در کار او دخالت کند، او تصور می کند که ممکن است که دیگران ذهنیات خود را به او القاء کنند. کودکان فرد سالار در مدرسه با مشکلات مواجه هستند آنها مایلند کار دیگری به جزء آن چه به آنها گفته می شوند انجام دهند و هنگامی که تصور می شود در حال گوش دادن به حرف های معلم هستند احتمالا فکرشان جای دیگر است.
2. فرد مرتبه سالار و پایورسالار، هدف ها را به صورت سلسله مراتب تنظیم می کند و نیاز به اولویت بندی هدفها را درک می کند، و چون همیشه تمامی هدف ها تحقق پیدا می کند و چون همیشه تمامی هدفها تحقق پیدا نمی کند فرد پایورسالار درمقایسه با فرد سالار بیشتر پیچیدگی ها را می پذیرد و نیاز به بررسی همه جانبه مسائل را تشخیص می دهد اولویت ها را مشخص می سازد این افراد مایلند خود را با سازمان ها وفق دهند چون نیاز به اولویت ها رادرک می کنند با این حال مایلند الویت ها را بر اساس میل خود سازماندهی کنند نه سازمانها.
3.    دسته¬سالار(جرگه¬سالار)، این افراد علاقه دارند امور را در همان زمان تعیین شده انجام دهند ممکن است در مواردی برانگیخته شوند، اغلب مطمئن نیستند چه کاری را اول باید شروع کنند یا چه زمانی را صرف انجام یک کار کنند.
4. هرج و مرج طلب، این افراد از طریق تنوع نیازها و هدف ها و هدف هایی که طبقه بندی اولویت آنها مشکل است برانگیخته شود، مسائل را به صورت یک امر تصادفی در نظر می گیرند و از سیستم ها به طور جدی دوری می کنند و با آنچه سیستم ارائه می دهد مقابله می کند و فقط محدوده ی کار خود را در نظر می گیرند و در انطباق با کلاس درس با مشکل مواجه هستند بخصوص اگر محیط جدی و منظم باشد خلاقیت آنها ممکن است نسبت به دیگران بیشتر باشد زیرا از هر موضوعی جزئیاتی را در نظر می گیرند و غالبا اجزاء متنوع و اطلاعات و عقاید را به شیوه ای خلاق در کنار هم قرار می دهند.
سطوح حیطه ها وتمایلات خود کنترلی ذهنی افراد کلی نگر: مسائل را در حد بسیار وسیع و انتزاعی مورد بررسی قرار می دهند و به جزئیات توجه ندارند دوست دارند درختان در متن جنگل توجه کنند. آنها اغلب مجموعه درختان را که جنگل را تشکیل می دهند را از نظر دور می دارند.
 افراد جزئی نگر روی جزئیات مسائل تاکید می کنند و مایلند به جهت های علمی یک موقعیت هدایت شوند و اهل عمل هستند خطری که این افراد را تهدید می کند این است که توجه به درخت باعث می شود که جنگل را نبینند.
افراد درون نگر: این افراد با امور درونی سر و کار دارند و به درون توجه می کنند آنها به درون نگری، وظیفه مداری، کناره گیری از دیگران و نا آگاهی اجتماعی گرایش دارند و مایلند به تنهایی کار کنند.
افراد برون نگر: این افراد به محیط بیشتر گرایش دارند و مردم دارند، دارای حساسیت اجتماعی هستند و از آن چه برای دیگران اتفاق می افتد اگاهی دارند و با دیگران کار می کنند.
افراد آزاد اندیش: این افراد دوست دارند فراتر از قانون و برنامه های موجود فکر کنند و به دنبال حداکثر تغییر هستند و موقعیت های پیچیده و مبهم را دنبال می کنند و از نظر سیاسی آزادی خواه نیستند فردی که از نظر سیاسی محافظه کار است ممکن است در عمل سبک تفکر آزاد اندیش داشته باشد.
افراد محافظه کار: این افراد به قوانین و برنامه¬های موجود وفا دارند و به دنبال حداقل تغییر هستند از برخورد با موقعیت های نا شناخته اجتناب می کنند و به موقعیت های آشنا در زندگی و کار تمایل دارند و از هر محیط سازمان یافته و قابل پیش بینی راضی هستند.
متغییرهای موثر در شکل گیری سبک های تفکر
فرهنگ: اولین متغییر که در تحول بک ها نقش داردفرهنگ است بعضی از فرهنگ ها به بعضی از سبک های تفکر اهمیت می دهند مثال: درآمریکای شمالی بیشتر روی نوآوری تاکید دارند که باعث می شود که سبک های قانونگذار امیت بیشتری داشته باشند. در ژاپن بر سبک تفکر اجرایی و محافظه کارانه تاکید می شود وبه گونه ای برهم رنگی با جامعه و همنواعی با آن.در چین والدین حساسیت زیادی دارند که کودکان آنها در رابطه با دین و حکومت سخن بگویند لذا تفکر محافظ کارانه در این کشور رشد می یابد متغییری که در بین فرهنگ ها متفاوت است فرد گرایی،جمع گرایی،است این متغییر به عنوان عامل اصلی در درک تفاوت های مهم در ارزش های بین فرهنگ کاربرد فراوانی دارد افراد جمع گرا معتقدند که باید نیازهایشان با آنچه برای دیگران اهمیت دارد همسو باشد فرد جمع گرا برای رسیدن به خود کنترلی به سوی دیگران سوق می یابد و در قبال موفقیت های دیگران کسب اعتبار می کند افرادی که در فرهنگ فردگرا زندگی می کنند این ویژگی ها را کمتر دارند.
جنسیت: متغییر دئمی که به صورت بلقوه در سبک های تفکر نقش دارند صفات نشانگر تفاوت در بین سبک های است که ما آن را در مرد ها بیشتر از زنان تقویت می کنیم به طور خاص مردها بیشتر برای سبک تفکر قانون مدار، درون گرا، آزادیخواه تشویق می شوند و زن ها برای سبک تفکر اجرایی، برونگر ،محافظه کارانه، قضاوتی تشویق می گردند وبه این ترتیب زنان ومردان از نظر اجتماعی به شیوهای متفاوتی تربیت می شوند. تفاوت ای موجود بین سبک تفکر زنان و مردان به تربیت اجتماعی آنان در فرهنگی که در آن متولد شده اند برمی گردد و رفتار مطلوب قابل قبول در زنان و مردان متفاوت است.
سن: قانونگذاری از سنین نوباوگی و پیش دبستاننی پرورش می یابد این ویژگی جهت پرورش خلاقیت به طور نسبتا آزاد و سازمان نایافته در مراحل پیش دبستانی و در محیط خانه انجام می شود و زمانی که کودکان به مدرسه می روند دوره ی پرورش قانونگذاری محدود می شود و از کودکان خواسته می شود که خود را با ارزش های شکل گرفته در مدرسه هماهنگ سازند، معلمان تصمیم می گیرند که کودکان چه کارهایی را انجام دهند در واقع آنچه آنها از دست می دهند سبک تفکری است که عملکرد خلاق را از آنها می گیرد. اما در بزرگسالی برخی مشاغل را تشویق می کنند حتی اگر تعلیم وتربیت چنین مشاغلی امکان پذیر نباشد.
سبک های تفکر والدین: آنچه مورد تشویق والدین قرار می گیرد به احتمال زیاد در سبک های تفکر فرزندان منعکس می شود والدین می توانند بر رشد شیوه تفکر کودکان موثر باشند.
مدرسه وشغل: متغییر دیگر مدرسه و شغل است، مدارس و مشاغل مختلف مشوق سبک های تفکر متفاوتی هستند در انسانها هستند به طور متوسط در اکثر نقاط جهان سبک تفکر اجرایی، جزی نگر، محافظه کارانه  را تشویق می کنند و دانش آموزی با هوش تلقی می شود که هر آنچه به آنها گفته شود را به درستی انجام دهد و مدارس خود را عامل اجتماعی کننده تلقی می کنند اما کودکان  چگونگی تفکر را درباره ی امور مختلف و انجام آن را از طریق فرهنگ می آموزند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد